ایده نقاشی و طراحی چهرههای علوم انسانی از کجا آمد؟
در مجله عصر اندیشه از شماره چهارم به بعد، پیشنهاد سردبیر بود که شخصیتهای علوم انسانی را که در مجله، مطالب مهم و علمی از آنها چاپ میشود، بهجای عکس گرفتن از چهرهها، طراحی کنیم. بعد از چند شماره مؤسسه علوم انسانی صدرا پیشنهاد برگزاری گالری داد. تعداد کارهای چاپ شده به تعداد قابل توجهی رسید و آنها پیشنهاد دادند چهرههای بیشتری را کار کنیم. وقتی از کسی بپرسید چه کسانی از علوم انسانی میشناسید، تنها چند شخصیت خاص در ذهن همه ما میآید. شهیدان مطهری، بهشتی، باهنر و این شخصیتها را در ذهنمان داریم. در صورتی که بعد از حدود چهل سال که از انقلاب میگذرد، شخصیتهای زیادی در زمینه علوم انسانی ظهور کردهاند. اینها باید ثبت و مرجع سازی شود. الآن تعداد شخصیتهایی که در حال کار کردن روی آن هستیم تا یکصد نفر هم خواهند رسید.
از همه طیفهای فکری کار کردهاید؟
هیچ طیف و گروهی مدنظر نبوده و صرفاً تمام کسانی را که در زمینه علوم انسانی کار کردهاند طراحی کردهایم. برای شروع 32 شخصیت را کار کردیم و توانستیم در این نمایشگاه و همایش به نمایش بگذاریم. فکر نمیکنم هیچ شخصیتی از قلم بیفتد. در مرجعسازی، شخصیتی را به دلیل گرایشهای سیاسی نمیشود حذف کرد. باید همه باشند.
ظاهراً کارهای شما نمایشگاه عکاسی شده است؟ با این حال اگر قبول کنیم اینها نقاشی است، چرا به فکر نقاشی از شخصیتها افتادید. مگر عکاسی چه چیزی کم داشت؟
عکس کاربرد خودش را دارد، اما نقاشی این ظرفیت را دارد که بهتر به شخصیت افراد موردنظر نزدیک شود. نمیخواهم عکاسی را زیر سؤال ببرم که مثلاً عکاسی توانایی ثبت شخصیت واقعی و ذاتی افراد را ندارد و نمیتواند به شخصیت آنها نزدیک بشود، نه، اما به نظرم نقاشی این توانایی را دارد. چون این هنرمند نقاش است که تعیین میکند بر صفحه سفید تا انتها چه خط و رنگ و بافتی در کار بیاید. یا اینکه کجای چهره آن شخصیت علمی و فرهنگی تقویت شود. همه اینها به علاوه آیتمهای دیگری که ما به چهره افراد میدهیم، میتوانیم به باطن او نزدیک بشویم.
چه اسمی میشود روی این کارها گذاشت؟
اینها نقاشی است. من به عنوان یک نقاش این پرترهها را کشیدهام. سالها به صورت سنتی نقاشی کشیدهام، اما اینجا از ابزار دیجیتال استفاده کردهام. تکنیکهای من همان تکنیکهای رنگ روغن است. درست مثل همان کاری که روی بوم نقاشی انجام میدادم.
چه چیزی به عکس اضافه کردهاید؟
ببینید؛ شروع از عکس است، اما وقتی کار من تمام میشود، دیگر عکس رفته است و چیزی به نام عکس وجود ندارد.
و بجز اثرات قلم چه چیزی اضافه کردهاید؟
ما بر روی هر شخصیتی که قرار گذاشتیم با این سبک کار کنیم، مطالعه شخصیتی انجام دادیم. درواقع به دنبال این بودیم تا روحیات این شخصیتها را شناسایی و درک کنیم تا بتوانیم آنها را در کارها اعمال کنیم. اگر قرار بر این نبود، همان عکس کافی بود. اینجا تفاوت عکس و این کارها مشخص میشود. با توجه به شخصیتها، تکنیکها را عوض کردهایم، مثلاً خطوط و هاشورها را درشتتر کردهایم. بحث دیگر این است که سفارش دهنده میخواهد از این شخصیتها تجلیل کند. بنابراین زیباسازی کار را بر همین اساس مدنظر قرار دادیم.
نشریات در ایران و خارج از این مدل کار استفاده میکنند؟
در ایران یکی دو نفر هستند که کار میکنند، اما شبیه این نوع کارها را در خارج از ایران بیشتر دیدهام. در اروپا و آمریکا هم کار میکنند. تکنیکهای خوبی هم دارند اما متأسفانه در ایران کارهای بسیار ضعیف زیاد شده است، به گونهای که وقتی کارهای ما را در اینترنت میبینند، فکر میکنند ما با فتوشاپ فیلتر دادهایم. متأسفانه چون نقاشی نمیدانند، با استفاده از یکسری فیلتر در فتوشاپ کار ارائه میدهند که واقعاً خوب نیستند. اما در این سبک اگر شما اصل کارها را ببینید، خواهید دید که نیاز دارد تا نقاش سالها کار نقاشی روی بوم کرده باشد که بتواند با این کیفیت رنگ گذاری کند.
آیا اینها نقاشی دیجیتال هستند؟
نه. من نمیتوانم اسم این کار را نقاشی دیجیتال بگذارم. اینها فقط نقاشی است. به جای اینکه من بروم رنگ روغن بخرم و روی بوم کار کنم، به خاطر سرعت از ابزار دیجیتال استفاده کردهام. اگر میخواستم تاش رنگ مثلاً قرمز بگذارم، دیجیتال همین را برای من بازسازی کرده است. اما اینکه من تشخیص بدهم چه نوع هاشوری بزنم و چه نوع بافتی ایجاد کنم، تشخیص با من است.
چه چیزی ممکن است به نقاشی دیجیتال آسیب بزند؟
کارهای ضعیف بیشترین خسارت را به آن وارد میکند، نشان میدهد که ما در این حوزهها ضعیف هستیم. برای من عجیب است که با این همه فارغالتحصیل نقاشی از دانشگاهها، هیچ خبری از آنها در نقاشی دیجیتال نیست اما متأسفانه این فضای کاری به دست کسانی افتاده است که خیلی موفق نیستند.
نظر شما